دیسپلازی کلئیدوکرانیال

پزشکان مورد تایید

دیسپلازی کلئیدوکرانیال شرایطی است که عمدتا بر رشد استخوان‌ها و دندان‌ها تاثیر می‌گذارد. علائم و نشانه‌های دیسپلازی کلئیدوکرانیال می‌تواند به شدت متنوع باشد، حتی در اعضای یک خانواده.
افراد مبتلا به دیسپلازی کولئیدوکرانیال معمولا دندان‌هایشان رشد کافی نیافته‌اند و یا استخوان ترقوه( clavicle، که واژه کلئیدو نیز به همین استخوان اطلاق دارد) ندارند. در نتیجه، شانه‌هایشان باریک و شیب‌دار هستند، می‌توانند به طور غیر معمول در جلوی بدن به هم نزدیک شوند و در بعضی موارد ممکن است در وسط بدن به همدیگر برسند. بلوغ به تاخیرافتاده جمجمه (کرانیوم) نیز از مشخصه‌های این بیماری است، از این جمله می‌توان به دیر بسته شدن خطوط رشد در محلی که استخوان‌های جمجمه به هم می‌رسند (سوچور) و فضاهای بزرگتر از حد طبیعی بین استخوان‌های جمجه (ملاج) که به عنوان نقاط نرم در جمجه نوزاد قابل توجه هستند، اشاره کرد. ملاج‌ها معمولا در دوران کودکی بسته می‌شوند، اما ممکن است در افراد مبتلا به این اختلال ، در طول زندگی نیز باز باشند. برخی از افراد مبتلا به دیسپلازی کولئیدوکرانیال دارای استخوان‌های اضافی به نام استخوان‌های خرچنگی درون نخاع هستند. افراد آسیب دیده اغلب کوتاه‌تر از دیگر اعضای خانواده خود در همان سن هستند. بسیاری نیز انگشتان کوتاه، مخروطی و شست‌های پهنی دارند؛ کف پای صاف؛ پاهای خمیده یا زانو‌های به هم چسبیده، استخوان شانه (اسکپولا) کوتاه؛ و انحنای غیر طبیعی ستون فقرات(اسکولیوز) از دیگر نشانه‌های این اختلال هستند. ویژگی‌های ظاهری صورت به طور معمول شامل جمجمه کوتاه و پهن (brachycephaly) ؛ پیشانی برجسته؛ چشم‌های با فاصله از هم (هیپرتلوریزم)؛ بینی صاف؛ و فک بالای کوچک، می‌باشد. افراد مبتلا به دیسپلازی کلئیدوکرانیال اغلب کاهش تراکم استخوان (استئوپنی) و گاهاً پوکی استخوان را ممکن است تجربه کنند، که باعث می شود که در سنین نسبتاً پایین استخوان‌ها به طور مداوم شکننده تر و مستعد ابتلا به شکستگی باشند.

زنان با دیسپلازی کلائیدوکرانیال، به علت باریک بودن لگن، دچار افزایش خطر اجبار به سزارین هنگام تولد نوزاد می‌شوند چرا که مانع عبور سر نوزاد خواهد بود. ناهنجاری‌های دندانی در دیسپلازی کولئیدوکرانیال بسیار رایج هستند و ممکن است شامل تاخیر در از دست دادن دندان‌های اولیه (شیری) ؛ درآمدن با تاخیر دندان ثانویه (دائمی)؛ شکل غیر معمو‌ل و دندان‌های میخی شکل باشند و همچنین عدم تقارت دندان‌ها و فک‌ها( malocculasion) و دندان‌های اضافی نیز دیده می‌شوند که گاهی با کیست لثه همراه هستند. علاوه بر اختلالات اسکلتی و دندانی، افراد مبتلا به دیسپلازی کولئیدوکرانیال ممکن است نا شنوایی نیز داشته باشند و مستعد ابتلا به عفونت‌های سینوس و گوش باشند. بعضی از کودکان کوچک مبتلا به این اختلال، نسبتاً یا تاخیر مهارت‌های حرکتی مثل خزیدن و راه رفتن را به دست می‌آورند، اما بهره هوشی تحت تاثیر این اختلال قرار نمی‌گیرد.

احتمال وقوع

دیسپلازی کلئیدوکرانیال در حدود 1 در یک میلیون نفر در سراسر جهان رخ می‌دهد. احتمال عدم تشخیص نیز وجود دارد زیرا بسیاری از افراد مبتلا، علائم و نشانه‌های خفیفی دارند.
دیسپلازی کلئيدوکرانيال يک اختلال بسيار نادر است که در هنگام تولد ظاهر مي‌شود و در مردان و زنان به طور مساوي اتفاق می‌افتد. تقریبا 1000 مورد از این اختلال در مقالات پزشکی گزارش شده است. شیوع تولد تقریبا 1 در یک میلیون است.

علل

دیسپلازی کلئیدوکرانیال معمولا توسط جهش در ژن RUNX2 ایجاد می‌شود. این ژن دستورالعملی برای ساخت پروتئینی است که در رشد و حفظ دندان‌ها، استخوان‌ها و غضروف دخیل است. غضروف بافتی محکم و انعطاف پذیر است که در مراحل اولیه رشد قسمت اعظم اسکلت را تشکیل می‌دهد. بیشتر غضروف بعدها به استخوان تبدیل می‌شود (فرایندی به نام ossification)، به جز غضروفی که به پوشش و محافظت از انتهای استخوان‌ها ادامه می‌دهد و در بینی، راه‌های هوایی و گوش‌های خارجی وجود دارد. پروتئین RUNX2 یک فاکتور رونویسی است، به این معنی که آن را به مناطق خاصی از DNA متصل می‌شود و به کنترل فعالیت‌های ژن‌‎های خاص کمک می‌کند. محققان بر این باورند که پروتئین RUNX2 به عنوان یک سوئیچ اصلی عمل می‌کند و تعدادی از ژن‌های دیگر درگیر در رشد سلول‌های سازنده استخوان (osteoblasts) و رشد دندان‌ها را تنظیم می کند. جهش‌های ژن RUNX2 که سبب ایجاد اختلال دیسپلازی کولئیدوکرانیال می‌شوند، فعالیت پروتئین تولید شده از یک کپی ژن RUNX2 در هر سلول را کاهش داده یا از بین می‌برند و میزان کل پروتئین RUNX2 عملکردی را کاهش می‌دهند. این کمبود پروتئین RUNX2 عملکردی پیشرفت طبیعی استخوان‌ها، غضروف و دندان‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و منجر به علائم و نشانه‌های دیسپلازی کولئیدوکرانیال می‌شود. در موارد نادر، افرادی با مشکل عدم وجود مواد ژنتیکی که شامل RUNX2 و دیگر ژن‌های نزدیک به آن ‌می‌باشد، ممکن است ویژگی‌های دیگری مانند تاخیر رشدی ایجاد شده ناشی از از دست دادن این ژن‌ها را نیز تجربه کنند.
در حدود 30 درصد از افراد مبتلا به دیسپلازی کولئیدوکرانیال، جهش در ژن RUNX2 یافت نمی‌شود. علت بیماری در این افراد ناشناخته است.

وراثت

این اختلال در یک الگوی غالب اتوزومی به ارث می‌رسد که به این معنی است که یک نسخه از ژن تغییر یافته در هر سلول برای ایجاد اختلال کافی است. برخی از افراد مبتلا، این جهش را از یکی از والدین آسیب دیده به ارث برده‌اند. اغلب والدین به طور خفیف تحت تاثیر قرار می‌گیرند، و در بعضی موارد از قبل اختلالشان تشخیص داده نشده است.

اختلالات مرتبط

علائم اختلالات زیر می‌تواند شبیه به دیسپلازی کولئیدوکرانیال باشد. مقایسه ممکن است برای تشخیص افتراقی مفید باشد:
دیسپلازی مندیبولا‌اکرال یک اختلال نادر است که به عنوان یک بیماری ژنتیکی اتوزومی مغلوب به ارث برده می‌شود. این اختلال ممكن است با محدودیت در حركات مفصلی مشخص شود مانند: رشد كم فک، پوست آتروفی، انگشتانی که کامل رشد نیافته‌اند، فضای گسترده‌ی بین استخوان‌های جمجمه، حركات مجدود مفصلی، نبود و یا رشد ناکافی ترقوه / يا نقص هيپ به طوری که زاویه استخوان ران به طرف کنار بدن متمایل می‌شود (coxa valga). به نظر می‌رسد دیسپلازی ماندیبولااکرال به طور مساوی بین مردان و زنان تاثیر می‌گذارد.
Pyknodysostosis یک اختلال بسیار نادر است که مردان و زنان را به طور مساوی تحت تأثیر قرار می‌دهد و به عنوان یک اختلال ژنتیکی اتوزومی مغلوب به ارث برده می‌شود. تأخیر در بسته شدن استخوان‌های جمجمه، قد کوتاه، افزایش تراکم استخوان‌ها، فک پایین رشد نیافته و ناهنجاری‌های انگشتان، ویژگی‌های مشخصی از این اختلال است. ممکن است چانه کوچک عقب رفته‌، ناهنجاری های دندانی و دست‌ها و پاهای کوتاه نیز وجود داشته باشد.
Pyknodysostosis در مردان و زنان به میزان مساوی دیده می‌شود.
Osteogenesis imperfecta (OI) یک گروه از اختلالات نادر است که بر بافت همبند تاثیر می‌گذارد و با استخوان‌های بسیار شکننده که به راحتی و بدون دلیل ظاهری می‌شکنند (استخوان های شکننده) شناخته می‌شود. علائم خاص و یافته ‌ای فیزیکی مرتبط با OI از موردی به مورد دیگر متنوع هستند. شدت آن نیز بسیار متفاوت است، حتی در میان افراد در یک خانواده. OI ممکن است یک اختلال خفیف باشد یا ممکن است منجر به عوارض شدید شود. این بیماری در اغلب موارد، به عنوان یک ویژگی غالب اتوزوم به ارث می‌رسد.
سندرم Hajdu-Cheney یک اختلال نادر در بافت همبند است. بافت همبند، بافتی از فیبرهای قوی است که از دیگر بافت‌ها حفاظت می‌کند ویا به دیگر قطعات بدن متصل می‌شود. یکی از ویژگی‌های متمایز افراد مبتلا به این اختلال، ظهور ضایعات زخم در کف دست و پاهایشان است که همراه با نرم شدن و تخریب استخوان‌ها (آکرواُستئولیز) است. رشد غیرطبیعی استخوان‌ها، مفاصل و دندان نیز رخ می‌دهد. کاهش میزان توده استخوانی و تغییرات در جمجمه و استخوان نیز از ویژگی‌های این سندرم است. در اکثر موارد علت ناشناخته است، اما موارد متعددی در خانواده‌ها گزارش شده است، که نشان می‌دهد انتقال ژنتیکی آن غالب اتوزومی است.

درمان

پوشش سر برای حفاظت از استخوان‌های جمجمه می‌تواند تا زمان اتصال استخوان‌ها محافظت کند. مراقبت دندانپزشکی مناسب باید ارائه شود. هنگامی که شکاف کام وجود دارد، ممکن است برای بستن یا جلوگیری از باز شدن آن، از جراحی استفاده شود. ارزیابی های شنوایی باید در هنگام تولد و در دوران کودکی انجام شود. در افرادی که تحت تاثیر این اختلال قرار گرفته‌اند خطر ابتلا به آپنه خواب، عفونت‌های سینوسی و عفونت‌های گوش به علت تغییر در رشد جمجه و صورت بیشتر است و باید برای این مشکلات تحت نظارت قرار گیرند. ممکن است نیاز به ارزیابی گفتار و زبان توسط یک آسیب‌شناس گفتار باشد.
مشاوره ژنتیکی برای بیماران و خانواده‌هایشان مفید است. درمان دیگر علائم محور و حمایتی است. انجمن بین الملل کرانیوفیشیال، به این منظور چندین مرکز پزشکی در سراسر ایالات متحده و کانادا را که در درمان این اختلال تخصص دارند، فهرست کرده است.